وایکینگ‌های اسکاندیناوی

وایکینگ‌های اسکاندیناوی

1402/04/03 -




توضیحات

وایکینگ ها

این عنوان به خودی خود از جذابیت زیادی برخوردار است که آن را در چندین عرصه منحصر ساخته است. امروزه بسیاری از افراد از تورهای اسکاندیناوی استفاده میکنند و به این منطقه سفر میکنند تا بتوانند با فرهنگ وایکینگ‌ها آشنا شوند. البته در حال حاضر کشورهای حوزه اسکاندیناوی یعنی سوئد، نروژ و دانمارک از بالاترین سطح فرهنگی در میان مردم اقلیم‌های مختلف برخوردارند و مقایسه آن‌ها با نیاکان وایکینگشان که قومی خونریز و وحشی بودند کار بیهوده‌ای به حساب میاید اما در هر صورت آثار زیادی از این اقوام در این مناطق به جا مانده است که در حال حاضر جاذبه گردشگری به حساب میایند. سالانه هتل‌های کشورهای حوزه اسکاندیناوی علی‌الخصوص آن هتل‌هایی که در شهرهای ساحلی که در زمانی بندرگاه‌های وایکینگ‌ها در آن قرار داشت، توسط گردشگران و پژوهشگران حوزه تاریخ و وایکینگ‌ها پر و خالی میشوند و این افراد برای پژوهش‌های خود را در سطوح مختلف در این مناطق انجام میدهند. حال در این مطلب تصمیم گرفتیم با رویه‌ای تقریبا آشنا به سراغ یک عنصر جداناشدنی تاریخ غرب یعنی وایکینگ‌ها برویم.

وایکینگ ها

اقوام وایکینگ

وایکینگ‌ها از دریای خود بیشترین استفاده را میکردند. مشخصه این قوم جنگاوری، دریانوردی و جسارت بود که همین‌ها باعث شده بود که برای چند صد سال موجب ترس مردمان جهان شوند. وایکینگ‌ها به مناطق مختلف از بریتانیا گرفته تا  آمریکا و از شرق آسیا گرفته و حتی در برخی مواقع سواحل ایران و در کل هر جای دنیا که به دریا راه داشت یورش میبردند و هر چه سیم و زر بود غارت میکردند و دست آخر هم به همراه بردگان بسیار به سرزمین‌های خود بازمیگشتند. این اقوام با کشورهای شمالی مراودات اقتصادی داشتند و از حیث اقتصادی و نظامی در جایگاه والایی قرار داشتند. عمده فعالیت آن‌ها در بین قرن 8 تا 11 میلادی بود و اوج قدرت آن‌ها هم در همین سه قرن بود. مشخصه‌ی کشتی‌های آن‌ها هم دراز بودن و داشتن طراحی سر اژدها در دو سر بود. بسیاری از نژادشناسان این ادعا را دارند که وایکینگ‌ها از تیره‌ی ژرمن‌ها بوده‌اند اما این ادعا در حد یک فرضیه قوی مانده است و هنوز به صورت رسمی پذیرفته نشده است. جالب است بدانید که رگنار لاثبروگ یکی از مقتدرترین فرمانروایان وایکینگ‌ها بوده است که البته در حال حاضر هم یکی از اساطیر اسکاندیناوی به حساب میاید و در منطقه کاتگات یا همان دانمارک فعلی ساکن بوده است.

ریشه قدرت

اما سوالی که ممکن است در اینجاپیش بیاید این میباشد که ریشه قدرت وایکینگ‌ها یعنی آن حجم از قدرت و شکست‌ناپذیری از کجا میاید که برای پاسخ دادن به آن نیاز است که در ابتدا چند پارامتر را بررسی کنیم. در زمان شروع قرن هشتم میلادی مردم اروپا تماما یک نیم پله در جهت توسعه روابط خود با دنیای بیرون و موج جدیدی از مسائل فرهنگی مواجه شدند که طبیعی است هر کدام از این ملت‌ها خواهان افزایش قدرت خود بودند و هر کدام با توجه به زیرساخت و ویژگی‌هایی که داشتند جهت نیل به این منظور اقدام نمودند و وایکینگ‌ها که دارای جنگاوری و فن دریانوردی پیشرفته‌ای بودند تصمیم گرفتند که در کنار کشاورزی و دامداری عمده تمرکز خودشان را بر روی غارت دیگر ملت‌ها و فروش‌ اقلام حاصله به کشورهای شمالی قرار دهند و این کار را هم کردند و در سال‌های ابتدایی قرن هشتم میلادی وقتی بیشتر مناطق دنیا از کیش مسیحیت پیروی میکردند، این اقوام که دارای مذاهبی با خدایان متعدد بودند، با وجود دستگاه حکومت مرکزی قدرتمند و مقتدر خود در کاتگات یا دانمارک امروزی توانستند به اهداف خود برسند و در طی سه قرن روز به روز به قدرت و ثروت خودشان بیفزایند. جالب اینجاست که این قوم مسیحی‌ها را کافر و مرتد میدانستند و بر این باور بودند که با کشتار مسیحی‌ها به بهشت وایکینگ‌ها که والهالا نام داشت خواهند رفت.

مناسک و باورها

وایکینگ‌ها را میتوان آخرین اقوام اروپایی دانست که چند خدایی را کنار گزاشتند و به یکتاپرستی مسیحی ایمان آوردند. با وجود اینکه وایکینگ‌ها از اقوامی به حساب میامدند که بسیار خونریز و وحشی بودند اما در برخی از موارد مانند انسان مدرن برخورد میکردند. اسکاندیناویایی‌ها به چند مورد که میتوان مهم‌ترین آن‌ها را خانواده و هم‌بستگی، تعاون اجتماعی و آموزش و پرورش درست کودکان بود دانست، توجه فراوانی داشتند. برای مثال بسیار اتفاق میفتاد که فرزندان ناخواسته‌ای از آن‌ها به وجود میامد و والدینشان آن‌ها را بر سر راه قرار میدادند اما در صورتی که یک خانواده وایکینگی تصمیم میگرفت که آن کودک را به فرزندی قبول کند و در خانواده خود جای دهد، اعضای خانواده و همینطور پدر و مادر خانواده هیچ فرقی بین آن کودک و دیگر اعضای خانواده نمیگذاشتند و کل مهر و علاقه خود را صرف او میکردند.

اودین یکی از خدایان وایکینگ‌ها بود که در نزد آن‌ها خدای والهالا یا بهشت وایکینگی بود و بعد از آن هم خدای ثور و رعد برای آن‌ها از بالاتری اهمیت برخوردار بودند. ثور خدای دریا بود و مشخصا دریا در زندگی وایکینگ‌ها دارای نقشی عمده بود.

جالب است بدانید که اقوام وایکینگ دارای اسم و شناسه خانوادگی نبودند و هر فرزندی که به دنیا میامد در پسوند نام خود نام پدرش را یدک میکشید که این نام‌ها عمدتا به ((سون)) ختم میشوند. برخی از مورخین و نقادان مسیحیت بر این باور هستند هستند که غسل تعمید مسیحیان تقلیدی است از آیینی مشابه که در میان وایکینگ‌ها رایج بوده است. این قوم به هنگام تولد یک نوزاد، در زمانی که نام آن را انتخاب میکردند و بر زبان میراندند، مقداری آب بر روی او میریختند و به این صورت فرد جدید را به رسمیت میشناختند.

فنون وایکینگ‌ها

وایکینگ‌ها در خانواده‌های خود به آموختن بسیاری از علوم و فنون عمومی میپرداختند. برای مثال دختران وایکینگ از همان سن پایین به یادگیری مهارت‌هایی نظیر بچه داری، به عمل آوردن آب جو، نظافت، پخت و پز میپرداختند و پسرها هم عمدتا با فنونی نظیر نجاری، شنا، تیراندازی، شمشیرزنی، دریانوردی، شکار، ریخته گری، کشتی گیری و... مانوس میشدند. از آن‌جایی که این اقوام دارای بنیه زیادی بودند و در تمرین‌های خود هم کوتاهی نمیکردند بسیار قدرتمند میشدند به طوری که برای اثبات توانایی‌های خود دست به کارهای خارق‌العاده‌ای میزدند، مثلا با حیوانات قوی و درنده مانند خرس به کشتی مبارزه میپرداختند و یا اینکه با اسب‌های تیزپا مسابقه دو میگذاشتند و حتی در مواردی یک مرد وایکینگ توانایی این را داشت که بیش از 50 کیلومتر را در اقیانوس شنا کند. جالب است بدانید که یکی از معیارهای وایکینگ‌ها برای اینکه کسی را قدرتمند خطاب کنند، میزان پرش بود؛ در برخی از اسناد مدون آمده است که مردان وایکینگی توانایی این را داشتند که با وجود همراه داشتن زره و شمشیر سنگین خود، از قد خود هم بیشتر بپرند. البته فنونی هم بود که هر دو جنس یعنی هم دختران و هم پسران به سراغ آن‌ها میرفتند و شاخص‌ترین این فنون آوازخوانی بود. البته حرفه‌های دیگر که نیاز جامعه بود هم توسط هر فرد انتخاب میشد اما هر وایکینگ در کنار مهارت‌های عمومی یک و یا دو تا از این حرفه‌ها را میاموخت و در آن‌ها استاد میشد و بودند کسانی هم که به همان دانش عمومی بسنده میکردند. اگر دو تا از این حرفه‌ها را نام ببریم میتوانیم به پزشکی و یا نواختن ساز اشاره کنیم.

ازدواج

ازدواج کردن در بین وایکینگ‌ها بیشتر حالت تاجرمابانه داشت و هر پدر و مادر به نوعی در جهت پیشبرد اهداف خود دختر و پسر خود را به خانه بخت میفرستاندند، البته فرزندان آن‌ها این امکان را نیز داشتند که با شخص دلخواهشان ازدواج کنند اما در این صورت ممکن بود که از ارث پدری محروم شوند.

وایکینگ ها

دیدگاه ها

برای ثبت نظر ابتدا باید وارد شوید. ورود